تعبیر دیدن گیاه در خواب
عجم ها
آنها در ر dreamیایی به سر می برند كه از شركت آنها بهره ای نمی برند و در آنها كینه ای وجود دارد و منشأ تجاوز درختان پرپشت و پیچ در پیچ است و شكارچی در آنها پنهان می شود و از جایی كه پرنده نمی داند شلیك می كند محل زندگی او ، و اگر بوش متعلق به شخص دیگری باشد ، پس او با مردم می جنگد ، این کار آنهاست و آنها را برنده می کند.
شوید
هرکسی در خواب ببیند که در آن شوید شوید ، پس چیزی که در آینده می بیند برای او اتفاق خواهد افتاد.
مستر
او در خواب یک مرد شیطانی ، شخصی هذیان است. دیدن مش در روزهای زمستان نشان دهنده مزایای دائمی و معیشت های قانونی است.
شاید با سرقت و ضرب و شتم در هنگام طلوع فجر نشان داده شود.
تعادل
دیدن فرد بیمار نشان دهنده شستشو یا تسکین نگرانی ها و گرفتاری ها ، پرداخت بدهی ، توبه گناهکار و مسلمان شدن کافر است.
حبوبات
دیدن او در خواب بیانگر مردی با نگرانی و اندوه است و دیدن او بیانگر قناعت ، صبر و بخل است.
سندان
او در خواب مردی زشت و ناپسند است که مورد ستایش زشت ها قرار می گیرد.
تانن
او در رویای پول در حال رشد است.
سلجام: یک زن روستایی و پوست کنجکاو با کنجکاوی و گفته شد که این پریشانی و اندوه است و اگر رو به رشد باشد ، پس آنها کودکانی هستند که تجدید می شوند.
شوید: چیزی که در آینده دیده می شود.
الانصال: مرد شریری که به عنوان زشت ستایش می شود.
رگها: پول همراه با یک بیماری.
تانن: پول کامل باقی مانده است.
قطر و بقیه آنچه حیوانات می خورند: روزی بزرگ.
زیره و زیره: پولی که پول با آن شیرین است.
ترخون: مردی با منشا ضعیف ، زیرا منشا آن هارمالا است که به مدت یک سال در سرکه خیسانده و سپس کاشته می شود.
الشمر: نشانگر ستایش خوب است.
المرزانجوش: نشان دهنده سلامت بدن است و کاشت آن نشان دهنده پسر جسمی سالم است و همچنین نشان دهنده ازدواج با زنی است که دهمین سال آن دوام دارد.
و اگر زنی ببیند که بوی مرزن می دهد ، پسری مievingمن به دنیا می آورد.
لنور: پول حلال از صورتش جمع شده و از صورتش خرج شده است.
ماندراك: يك بيماري و دينار. هر كه ماندراك را تحويل دهد ، همسرش بيمار خواهد شد و بسياري از دينارها از او رنج خواهند برد.
المنثور: مرد در کودکی می میرد ، یا شادی که دوام نمی آورد ، یا حالتی که می گذرد ، یا معامله ای حرکت می کند ، یا زنی که می رود.
صمغ: فضیلت پول.
البلسان: پول مبارک.
خشخاش: پول خوبی برای کسی که آن را بخورد یا بیمار شود.
Harmal: آن چیزی است که برای پول فاسد مفید است و لوبیای سبز از یک مرد بسیار عجیب سود می برد.
در مورد متحدان: روایت شده است كه مردی در خواب دید كه متحدان روی زانوی او رشد می كنند ، بنابراین دید خود را به یك گذرگاه نقل كرد ، بنابراین گفت: این برای شركایان در یك كار بزرگ خیر و بركت است ، و برای کسانی که امید خود را ناامید می کنند ، و برای بیماران مرگ خود را ، بنابراین او همه آنچه را به خواب بیننده ارائه داد.
و سبزیجات: همه آنها بجز گندم ، جو ، کنجد ، انگور فرنگی و سورگوم اسلام است.
و هرکس در خواب ببیند که در یک مزرعه سرسبز در حال دویدن است ، در تلاش صالح و زهد است.
در مورد انواع دیگر گیاهان: آنچه از گیاه دارویی است که برای درمان آن خارج از پول و معاش است و نشانگر علم ، حکمت و موعظه است و ممکن است نشان دهنده پول کاملا حلال باشد و اگر مزه آن ترش باشد ، اسیدیته به آنچه بر اضطراب و رقابت در کسب و خستگی آن تأثیر می گذارد باز می گردد.
و آنچه از آن سم مهلک بود ، دلیل بر غصب از حرام ، بردن دنیا با دین ، درهای ربا ، و بدعتها و آرزوها و هر آنچه از دهان بیرون می آید و از بدترین حالت وارد آنها می شود ، است.
و هرکسی که یک قاصدک و مانند آن مانند گشنیز و مانند آن را ببیند که دارای تلخی و گرما باشد ، آنها نگرانی ، غم و ثروت حرام هستند.
و هرچه از گیاهان زمین که در قرآن یا سنت یا دلیل ناروائی در قدیم منع شده بود ، نشان دهنده آنچه در گفتار و رزق ممکن است ، مانند شوید ، چوب ، سیر ، خیار ، عدس ، و پیاز
هر گیاهی دارای نامی است که در استخراج معنایی مسلط تر از ذات خود یا حمایت از ذات آن غالب باشد ، مانند نعناع روی آن حمل می شود ، از این حیث اگرچه از حبوبات است ، از آن مصنوعات و ادبیات اخذ می کند ، و همچنین هویج ، که گنجشک با حسرت و آتش است.
و هر کدام از گیاهان بدون بذر رشد می کنند و ریشه در زمین ندارند ، مانند ترافل و قارچ ، بنابراین در میان مردم به ریشه دارها ، بره ها و فرزندان زنا نشان می دهد ، و کسانی که اصل و نسب آنها مشخص نیست و از پول نشان می دهد که او یک گلوله ، هدیه ، خیریه و مانند آن است. وضعیت او ، اگر فقیر بود ، ثروتمند شد و اگر ثروتمند بود ، ثروتمندتر شد و اگر در این دنیا زاهد بود ، آرزو داشت ، به آن باز می گشت و مجذوب آن می شد ، و اگر از علفزار به علفزار منتقل می شد ، به جستجوی جهان سفر می کرد و از یک بازار به بازار دیگر و از یک صنعت به صنعت دیگر نقل مکان می کرد.